Laman

Kamis, 01 Desember 2011

این قلب تنها و بدون تنفس عشق خود را به احساس، ،
زندگی تنها و بدون یک لبخند از شما
این روح به خود خاموش و بدون عشق، ،
اتاق من تیره با tuk جهت بدون رفت

عشق..
چرا باید همه اتفاق می افتد؟
به همین دلیل زمانی که شما را به روح من به نور از جهان
شما را ترک قطعه نهفته در یک معنا ،،

عشق..
من تنها قادر به پذیرش یک حس
در آغوش رویاهای خاکستری غروب
دنبال طلوع سرگردان امید، ،

عشق..
من مطمئن هستم که شما ساخته شده است به حرکت نیست.
من تعداد انگشت شماری از آسیب به
چرا نور یک رنگین کمان، آتش سوزی ،،
وداع عشق ،،
خوشحال خوشحال در زخم من ،،
اجازه دهید قلب خاتم کاری و منبت کلمات مانند خون پشت پرده....

Tidak ada komentar: